فیلم پلتفرم به کارگردانی گالدر گازتلو اوروتیا فیلمی اسپانیایی در ژانر ترسناک، ساینس فیکشن و تریلر روانشناختی است که برای اولین بار در سال 2019 به روی پردۀ نمایش رفت و سپس شبکۀ خانگی نتفلیکس حق پخش جهانی آن را خرید و در مارس 2020 منتشرش کرد.

خلاصه داستان»

مردی به نام گورنگ(با بازی Iván Massagué) از خواب بیدار می‌شود. خودش را در اتاقی می‌یابد که وسط آن یک گودال مربعی شکل وجود دارد. روبروی تختش پیرمردی به نام تری‌ماگاسی (با بازی Zorion Eguileor) نشسته است. گورنگ وسط گودال را که نگاه می‌کند می‌فهمد در پایین و بالای طبقۀ او نیز طبقاتی به همین شکل با دو نفر هم اتاقی وجود دارد.

در این ساختمان عمودی شکل اتاق‌های بسیاری وجود دارد که تعداد آن مشخص نیست. افرادی که وارد این جا شده‌اند یا مثل گورنگ داوطلبانه آمده‌اند یا مثل تری ماگاسی به خاطر قتلی که انجام‌ داده‌اند وارد شده‌اند و دوران حبس خود را می‌کشند. همچنین برخی افراد مثل ایموگوری (با بازی Antonia San Juan)که دومین هم اتاقی گورنگ است به زور به این جا آورده شده‌اند.

چالشی که افراد این شبه زندان با آن طرف هستند مشکل گرسنگی است. به اندازۀ تک تک افراد غذای کافی وجود دارد اما به خاطر این که طبقات بالاتر که اول غذا را دریافت می‌کنند، بیش از مقدار خودشان می‎‌‎‌خورند و به حدشان قانع نیستند به قدر کافی غذا به طبقات پایینی نمی‌رسد.

طبقات پایینی نیز چاره‌ای ندارند جز خوردن یکدیگر یا مُردن به خاطر گرسنگی. هیچ قانونی در این طبقات وجود ندارد. غذاها روی سکویی مستطیل شکلی قرار می‌گیرد و بعد تک به تک طبقات را از همان گودالی که وسط سقف و زمین طبقات است می‌گذرد و چند دقیقه در هر طبقه می‌ایستد تا افراد هر طبقه غذایشان را بخورند. در آخر شب‌ها وقتی سکوی مستطیلی به آخرین طبقه می‌رسد به سرعت به بالا یعنی طبقۀ صفر بر می‌گردد.

مفاهیم فیلم»

1- تمثیل جامعۀ طبقاتی:

اولین چیزی که به ذهنمان دربارۀ این فیلم می‌رسد این است که که با یک فیلم نمادین تمثیلی روبرو هستیم که یک جامعۀ طبقاتی را به شکل زندانی به تصویر کشیده است. اکثریت افراد فقط بقای خودشان مهم است و به خاطر بی اخلاقی موجود، به قدر کافی منابع غذایی بین اشخاص پخش نمی‌شود.

یکی از مهم‌ترین پیام‌های فیلم این است که اگر مردم به حد خودشان قانع باشند و ثروت به مقدار مساوی بین افراد پخش شود، هیچ کس طعم فقر و گرسنگی را نمی‌چشد.

البته این نگاه بیشتر شبیه نگاه کمونیستی است که مخالف اشتراک خصوصی است و مال و اموال را تماما اشتراکی می‌داند. جالب است بدانید در حد اعلای جامعۀ کمونیستی حتی همسر هم جزو اموال اشتراکی حساب می‌شود.

کشور شوروی پس از انقلاب اکتبر تلاش‌های بسیاری کرد که به این مرحله برسد اما شکست خورد چرا که تفکر کمونیسم ذاتا با ذات انسان سازگاری ندارد و برخی افراد همیشه دوست دارند بنابر تلاش بیشتری که می‌کنند سرمایۀ بیشتری به دست بیاورند.

عدالت با مساوات متفاوت است. چرا باید انسانی که لیاقت بیشتری دارد، خدمت بیشتری به جامعه می‌کند، مثلا چرا یک استاد دانشگاه یا یک پزشک مساوی یک شخصی که کمتر خدمتی به جامعه نمی‌کند و علاف است حقوق بگیرد؟

به هر جهت در این فیلم و با شرایط تصویر شده، عدالت با مساوات یکی دانسته می‌شود و فیلم یک فیلم کمونیستی نیست، اما در دیالوگی به آن اشاره می‌شود.

2- تمثیل خدای کریشنیسم:

فیلم در سطح اول اختلافات یک جامعۀ طبقاتی را نشان می‌دهد اما با دقت نظر بیشتری در می‌یابیم در عین این که اختلاف طبقاتی جامعه را نشان می‌دهد، بیانگر خدای ساعت ساز یعنی خدای صرفا خالق (Creator) نیز هست.

جامعۀ اشرافی که در طبقۀ صفر نشان داده می‌شود و شخص سفید پوشی که مسئول رسیدگی به آن است بیانگر این است که افراد طبقه صفر صرفا این جهان کوچک را خلق کرده‌اند و فکر می‌کنند کاملا طبق نقشه همه چیز پیش می‌رود.

در سکانسی که رئیس‌ فقط به خاطر این که مویی روی یک کیک است بر سر آشپزها داد می‌زند و عصبانی است. این نشان می‌دهد این خالق و مدیر به کل از قضیه پرت است و کمتر اطلاعی از طبقۀ پایین ندارد. می‌شود این خالق را در تمثیل جامعه، نماد مدیران و دولت دانست و در تمثیل جهان خدای آن به شمار آورد.

مردم طبقات، یکدیگر را به بدترین شکل سلاخی می‌کنند و می‌خورند در حالی که این جا در عین بی خبری به خاطر یک موی روی کیک آشپزها مؤاخذه می‌شوند.

این خالق صرفا شبه زندان را خلق کرده و در ادامه کاری به جریان آن ندارد، نه نظارتی و نه برای مدیریت فعالیت و کنترل آن تلاشی نمی‌کند، صرفا غذایی را روی سکو می‌گذارند و پایین می‌دهند و به ادامه‌اش کاری ندارند.

3- گورنگ در نقش عیسی مسیح:

نشانه‌ها و قرائن بسیاری وجود دارد که می‌شود گفت به یقین گورنگ همان عیسی مسیح موعود است:

الف) از حالت چهرۀ او که شبیه تماثیل حضرت مسیح(ع) است. یک انسان گرم مزاج، با دماغی کشیده و موهای ژولیدۀ بلند.

ب) تکرار دیالوگ‌هایی که به او نسبت مسیح می‌دهد، یک بار توسط افراد طبقۀ پایین و یک بار هم از زبان ایموگوری که می‌گوید شاید تو این جا هستی که وضعیت رو تغییر بدی. و همچنین در خیال گورنگ وقتی تری ماگاسی به او می‌گوید احمق، ایموگوری جواب می‌دهد: تو به مسیح می‌گویی احمق؟

ج) مصلِح بودن گورنگ و تلاشش در پی تغییر جامعۀ کوچک شبه زندان.

د)صحنه‌ای که با باهارات (با بازی Emilio Buale Coka) شبیه افرادی که از فقرا دستگیری می‌کنند به طبقات غذا می‌رسانند.

ه) همراه داشتن کتاب شبیه به انجیل (لازم به ذکر است که حضرت عیسی با خودش انجیل نداشت و اناجیل موجود نیز توسط حواریون و قدیسین نوشته شده)

و) همچنین در دیالوگ ایموگوری که در خیال گورنگ است بخشی از کتاب مقدس را می‌خواند: می‌خواهی گوشت پسر انسان و خونش را نخوری؟. تا آخر که تری ماگاسی آمین می‌گوید. که اشاره به اعتقادی در مسیحیت است که در مراسم عشای ربانی شراب را به قصد خون مسیح و نان را به نیت گوشت مسیح می‌خورند.

تمام این قرائن نشان می‌دهد که با فیلمی دارای مضمون دینی روبرو هستیم.

4- استفاده از زور به جای آگاه سازی

ایموگوری برای تغییر وضعیت شبه زندان هر روز به افراد طبقۀ پایینی می‌گوید که به سهم خودتان قانع باشید و فقط دو ظرف غذایی که برایتان آماده کرده‌ام بخورید و به طبقات پایین هم این را بگویید.

چند روز این اتفاق تکرار می‌شود اما افراد طبقۀ پایینی توجهی نمی‌کنند تا این که گورنگ از تهدید استفاده می‌کند و به آن‌ها می‌گوید: کاری که می‌گوید را انجام دهید و الا تمام غذاها را به نجاست آلوده می‌کنیم. و این جاست که قبول می‌کنند تا به سهم خودشان قانع باشند.

قابل توجه افرادی که می‌گویند حکم اعدام عادلانه نیست و قاتلین و جنایتکاران را تربیت کنید، این فیلم به خوبی نشان می‌دهد که استفاده از زور خیلی بیشتر از تربیت تأثیر گذار است. البته هردوی این‌ها باید با هم باشند و توجه شود که تربیت افراد برای قبل از جنایت است و این طور نیست که تمام جنایتکاران بیمار روانی باشند. چون طبق فقه اسلامی کسی که مجنون باشند حکمی ندارد و روانۀ تیمارستان می‌شود.

5- نشان دادن قشرهای مختلف جامعه

الف) تری‌ماگاسی اولین هم اتاقی گورنگ نشان دهندۀ اکثریت جامعه است. افرادی که تنها و تنها خودشان اهمیت دارند. او با خودش داخل محیط شبه زندان یک چاقو آورده و در زمان مورد نیاز از آن برای کشتن و بریدن گوشت هم اتاقی‌اش استفاده می‌کند. البته او آدم کاملا بی وجدانی نیست و از حالت صورتش در هنگام بریدن گوشت گورنگ می‌فهمیم از سر اجبار به این حال افتاده، در عین این که عطوفتی هم در وجودش دارد اما به اقتضای شرایط موجود مجبور است که دیگران را از بین ببرد.

ب)گورنگ عهده دار قشر روشنفکر و مصلِح جامعه است که بر عکس تری‌ماگاسا برایش دیگر افراد جامعه مهم هستند. او اولین باری که میهارو(با بازی Alexandra Masangkay) را می‌بیند که دو نفر به او حمله می‌کنند به طور لفظی ازش دفاع می‌کند.

ج) باهارات نماد قشر دین دار جامعه است و به احتمال خیلی زیاد یک مسلمان است. فردی که به دیگران نگاهی مثبت دارد و دنبال خیر است و فکر می‌کند با آوردن یک طناب به داخل شبه زندان کار تمام است و می‌تواند به طبقۀ اول برسد.

د) ایموگوری نشان دهندۀ طیفی از افراد است که به جامعه و سیستم خدمت می‌کنند و ذات واقعی سیستم را نمی‌دانند. و بعدها بدون این که بفهمند همین سیستم سرشان را زیر آب می‌کند. افرادی که خوبند، مصلح هستند اما بازی خورده‌اند و در انتها با تمام نیت خوبی که دارند منزوی می‌شوند و خودشان را می‌کشند.

6- انسان همان شیطان است

همان طور که در فیلم دیدیم تعداد طبقات 333 عدد بود و در هر طبقه هم دو آدم وجود داشتند که حاصل تعداد افراد موجود 666 می‌شود. طبق کتاب مقدس 666 عدد شیطان است، نشان می‌دهد شیطان همین اجتماع انسان‌هاست و موجود خارجی نیست، چیزی است که اجتماع انسان‌ها و رفتار غلطشان آن را می‌سازد.

6.5- در شرایط بقا علم و دانش کنار می‌رود

در شرایطی که آدم مجبور است برای زنده ماندن گوشت هم نوعش را بخورد کتاب جایی ندارد و بهترین وسیله که می‌تواند همراه انسان باشد یک چاقو یا شمشیر است. همان طور که دیدیم گورنگ که با خودش کتاب آورده بود برگه‌هایش را می‌کند و می‌خورد.

6.7- اعتقاد به خدا در مواقع بحرانی

تری ماگاسی به گورنگ در دیالوگی می‌گوید: این ماه(یعنی ماه آخری که در شبه زندان است) به خدا اعتقاد دارم. این نکته نشان می‌دهد انسان‌ها در شرایط سخت و بحرانی به خدا یا یک موجود ماورایی رو می‌آورند.

دکتر شفیعی سروستانی در کتاب سیر تفکر جدید در ایران و جهان می‌گوید: طبق آماری که از افراد لا مذهب گرفتند بسیاری از افراد اعتراف کردند با این که به خدا معتقد نیستند اما در مواقع سخت زندگی‌شان عاجزانه و ملتمسانه از یک وجود قوی‌تر ماورایی درخواست کمک کرده‌اند.

مفاهیم دیگر بر اساس احتمالات قوی:

این بخش بیشتر بر پایۀ ظن است

6- گورنگ نماد حضرت آدم

این فیلم به شدت فیلم نمادینی است اما تشخیص برخی مصادیق نمادی آن کار دشواری است. شاید بعد از آن که خواندن کتب عهدین را تمام کردم بتوانم نظرات متقن‌تری بدهم.

اولین چیزی که گورنگ از روی میز بر می‌دارد، یک سیب است و ما می‌دانیم که سیب همان میوۀ ممنوعه است. البته در کتب مقدس هرگز بیان نشده که آن میوه‌ای که باعث اخراج آدم و حوا از بهشت شده سیب بوده اما چیزی است که معروفیت دارد و در آثار مختلفی بیان شده مثل اپیزودهای انتهایی فصل Family guy و فیلم سینمایی 2014 Noah ساختۀ دارن آرونوفسکی و همچنین برند شرکت اپل آمده است.

گورنگ بعد از برداشتن سیب بلافاصله با گرم شدن اتاق در حد پختن مجبور می‌شود آن را به سرجایش برگرداند.

7- یحیای تعمید دهنده، مریم مقدس و مریم مجدلیه

احتمال بسیار زیادی است که تری ماگاسی که به عنوان راهنمای اولی گورنگ بود نمادی از یحیای تعمید دهنده باشد

هم چنین میهارو، همان مریم مجدلیه باشد که صحنۀ همخوابی آن با گورنگ وجود داشت و دختری هم که در انتها می‌بینیم فرزند این دو باشد. همچنین به خاطر دفاعی که از میهارو کرد همان طور که مسیح از مریم مجدلیه دفاع کرد و می‌گویند به هم علاقه مند شده بودند و مریم مجدلیه را بیش از تمامی حواریون دوست داشت، طبق این دلایل این فرض بعید نیست.

ایموگوری مریم مقدس است که عامل آوردن گورنگ به این جامعه یا به تعبیر ما همان جهان نمادین باشد. که فرض ضعیفی است

8- باهارات مسلمان و پیشوایش

اگر باهارات را نماد مسلمانان فرض کنیم، در انتها کسی است که با مسیح متحد می‌شود تا به کلی جامعۀ موجود را متحول کند. باهارات از یک نفر سیاه پوست که روی ویلچر است نیز حرف شنوی دارد. کسی که امکان دارد پیامبر اسلام باشد که به او می‌گوید برای تغییر اول باید پیامت را بیان کنی و اگر قبول نکردند از زور استفاده کنی.

دقت کنید که تمام این موارد ظنی هستند و امکان دارد که واقعیت نداشته باشند.

سوالاتی که باقی می‌ماند:

1- چرا سگ ایموگوری سوئیسی بود و چرا اسمش رامسس(به اسم یکی از فراعنۀ مصر) بود؟

2- معانی و ریشه‌های اسامی افراد چیست؟

3- چرا باید کتابی که گورنگ با خودش آورده دُن کیشوت باشد؟

(جواب: گورنگ در واقع سمبلی از دن کیشوت و ظواهرش شبیه شمایلی است که از او کشیده شده)

پایان فیلم چه شد؟

1-گورنگ به شکل مسیح فدا می‌شود و به طبقات پایینی می‌رسد.(این که منظور از طبقۀ پایین که مطلقا سیاه است چیست مشخص نیست) ولی گورنگ وقتی به بالا نگاه می‌کند انگار طلوع خورشیدی را می‌بیند. در خیالش با تری ماگاسی که هم قدمش است صحبت می‌کند و دختر بچه را به طبقۀ بالا می‌فرستد.

فرستادنش به طبقۀ بالا باعث می‌شود که رئیس یا خدای جامعه آن را ببینید و جا بخورد. چون طبق آماری که ایموگوری داشت، امکان نداشت هیچ بچه‌ای در این فضا باشد و غیر قانونی بود. این باعث می‌شود رئیس مجموعه که هیچ اطلاعی از فضا ندارد و فکر می‌کند همه دارند به خوبی زندگی می‌کنند و غذای انتخابی دلخواهشان به دست‌شان می‌رسد و به خاطر یک تار موی در غذا همه را مؤاخده کرد، با وجود چنین پیامی تصمیم می‌گیرد یک تغییر اساسی در این فضا بدهد و نظارت کاملی روی آن داشته باشد و این طور جامعۀ شبه زندان تغییر کند.

2-احتمال دیگری که وجود دارد این است که تمام اتفاقات در ذهن گورنگ افتاد و در واقعیت دختر بچه‌ای هم وجود نداشت. صرفا یک توهمی مثل توهم‌های متعدد او(اعم از افراد خیالی و روابط جنسی خیالی خودش) بود و به جای دختر بچه، کیک را به بالا فرستاد و صحنۀ وسط فیلم که رئیس بر سر کارکنان داد می‌زند و به خاطر مو در غذا آن‌ها را مؤاخذه می‌کند به خاطر فرستادن همین کیک است. به هر جهت فرستادن کیک به بالا چیزی را تغییر نمی‌دهد و بیانگر این نکته‌ است که تلاش برای تغییر سیستم فایده‌ای ندارد.

نقد فیلم هایلایت ۱۳۹۷

نقد فیلم هیهات ۱۳۹۴

نقد فیلم پلتفرم Platform 2019

گورنگ ,یک ,افراد ,فیلم ,هم ,می‌شود ,است که ,و به ,به خاطر ,که به ,را به

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

medaditarh frektalnour مجله فان | سایت تفریحی و سرگرمی | مجله خبری فروش تجهیزات گرند استریم ضیافت اانما یا علی مرکز خدمات مشاوره زندگی برتر برای انتخاب گزینه برتر دانلود زیرنویس فیلم و سریال رسانه درهم برهم نیاز